دیکته زندگیمان پر از غلط است
ولی نگران نباش
خودش گفته قبل از نمره دادن...
اگر پشیمان شوی
غلطهایت را پاک میکنم!
دیکته زندگیمان پر از غلط است
ولی نگران نباش
خودش گفته قبل از نمره دادن...
اگر پشیمان شوی
غلطهایت را پاک میکنم!
خدایا آسمانت چه مزه ایست ؟؟؟
من که فقط زمین خوردم ....
خَستــ ــه ام....!
امــــا تَحمـُـ ــل مـی کُنــم...
خُــ ــدایـــا روزِگـ ــارت با
من و زندگیــــ ام بـَـ ـد تـــا کـــرد...!
میگمــ خداحافظ
کهـ تو چشمــ تـَر کنی و بگـــی:
کجــآ؟ مگه دستــِ خودتهـ این اومدن و رفتن؟
کهـ سفت بغلمــ کنی و بــگی:
هیچ رفتــنی تو کار نیستــ
همین جـآ " به دلتـــ اشاره کنی" جاتهـ تا همیشه
آخرِ سرش محکمــ بگی: شیر فهم شد؟؟
و مَن، دل ضعفهـ بگیرم از این همه عاشقانهـ های ِ محکمت!!!
به نام خدا
یه روز یه عزیزی میگفت: دوستی رو از زنبور یاد نگرفتم
که وقتی از گل جدا میشه میره سراغ یه گل دیگه،
دوستی رو از ماهی یاد گرفتم که وقتی از آب جدا میشه میمیره،
چند ساعتی رفتم توی فکر دوستی،زنبور،ماهی،....
ما دوستی رو از کی یاد گرفتیم؟
از آدمهایی که این روزها از گلی جدا نشده میرن سراغ گل دیگه؟
یا از آدمهای ماهی نما؟؟؟
دلمون و دریا می کنیم واسه دوستایی که فکر می کنیم برامون می میرند
غافل از اینکه این روزها همه درسهای بازیگری رو از بهرند
وباز یه کلاه بزرگتر از قبلی ها میره روی سرمون
و سرمون رو از سنگینی این همه کلاه نمی تونیم بلند کنیم
و هر کسی ما رو میبینه دلش میسوزه که توی اینهمه گرگ چه آدم سر به زیری!!!
واقعا ایول داره!!! بابا سرتو بگیر بالا ببین دوروبرت چی میگذره....
ما که اصلا نفهمیدیم این دوستی که میگن چیه!؟!
از کجا میشه خرید! اصلا گیر میاد؟
بعضیا میگن کمیاب شده، حتی توی ناصر خسرو هم نمیشه پیداش کرد!!!
ولی من پیداش میکنم،
به همه ثابت میکنم که دوستی هنوز هست،
من احساسش می کنم،
احساس زبان روحه و روح که اشتباه نمیکنه،می کنه؟؟؟؟؟
کثیف ترین چاپلوسی
زمانی است
که مردی یا زنی به خاطر
طبیعی ترین نیازش
به معصومی بگوید
دوستت دارم
به همه چیز عادت می کنیم
به داشته ها و نداشته هایمان
خیلی طول نمی کشد که
جلوی آینه زل بزنی به خودت
موهایت را کنار بزنی
و با خودت بگویی
اصلا مگر داشتی اش
مگر از اول بود ؟!
که بودن و نبودنش مهم باشد …
تلنگر میزند امشب
کسی بر سقف این خانه
. تویی باران ؟ تو ای مهمان ناخوانده
بزن باران ! تو هم زخمی بزن
بر زخم این خانه.
... بزن اهنگ زیبایت
صدای چک چکه سازت
میان کاسه خالی
شکنچه میکند امشب
من تنها ی زندانی
.
تو ای باران
از این ویرانه دل بگذر
یقین بیرون این خانه
هزاران دل ، هوای عاشقی دارند.
امار گرفتن از تو کار هروزم است ....
عادت کرده ام به این کار ....
اما هنوز به شنیدن اسم او کنار اسمت ....
عادت نکرده ام!!!
مـَـــــــ ن ...!
زدهـ امـ بهـ بی خیالیـ محضـ
نهـ احساسیـ
نهـ حرفیـ
نهـ بحثیـ
میبینمـ و رد میشومـ
دیگـر توانـ
فکـ ـر کردنـ به لحظهـ یـ پیشـ را همـ ندارمـ
گور پدر دنـــــــــــــــیا
اونــیـڪـﮧ مـﮯ خـوآســتــ مــטּو تــو
مـــآ نـَــشیـــم ..
כمــِـش گــرمــ .. !
تـــو رو مـﮯشـنآخـتــ ڪـﮧ چـــﮧ عـَــوَضــﮯاﮮ هــَـســتـﮯ...
בلـــَم گرفتــﮧ…
از همــﮧ ی بــی تفآوتــی هآ…
از همــﮧ فــَرآموشی هآ…
از هَمﮧ بــی اعتمــآدی هآ…
کــآش معلــمی بود و انشـ ـ ـــآیی مــی خوآســت…
“روزگــآر خوב رآ چگونــه مــی گــُذرآنید؟؟؟
حـوالـي «چـشـمـانـت»
مٌـژدگـانـي دریـافـت کن
بعضے وقتا مجبورے تو فضاے بغضت بـפֿـنـבے …
בلت بگیره ولے בلگیرے نـڪنے …
شاڪے بشے ولے شـڪایت نـڪنے …
گریـہ ڪنے اما نزارے اشـڪات پیـבا بشن …
פֿـیلے چیزارو ببینے ولے نـבیـבش بگیرے …
פֿـیلے ها בلتو بشـڪنن و تو فقط سـڪوت ڪنے …
بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه…
محکم بغلت کنه…
بذاره اشک بریزی راحت شی….
بعد آروم تو گوشت بگه: ” دیوونه من که باهاتم
همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی
وقتـــی بغــــض میکـــُنی
وقتـــی دآغونــــی
وقــــتی دلــِت شکــــستـه
دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ
انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی :
“بیخـــیآل“…
دلم سفر می خواهــــد ...
نه برای رسيدن به جایی ....
فقط دلتنگ رفتنم ...
کـــــــــارم
از یکی بود و یکی نبود گذشت
سهم من همیشه این بود :
یکی بود یکی نابود
او بـــه افـــتــــادن مـــــن در خــیـــابـــان خــنـــدیــــد ! و مـــن هــــمــــه حــــواســـم بـــه چـــشــمــــان مــــردم شـــهر بــــود کــــه عــــاشـــق خــنـــده اش نــــشـــونـــــد ..
لعنت به حرفایی که فقط مال وقتیه که مخاطب رو بغل کردی….! لعنت به نگاهی که نمیدانی معنایش رفتن است یا ماندن…..! لعنت به اون کسایی که دوستشون داشتیم اما قدر ما رو ندونستن! لعــنت به ضربانِ قلـبِ من … که فقــط بـرای تــو میزنــه …! اســتـعــــــــفا دادم لـعـنـــــــتــــــــی از عـــــــشــــق…!