به همه چیز عادت می کنیم
به داشته ها و نداشته هایمان
خیلی طول نمی کشد که
جلوی آینه زل بزنی به خودت
موهایت را کنار بزنی
و با خودت بگویی
اصلا مگر داشتی اش
مگر از اول بود ؟!
که بودن و نبودنش مهم باشد …
تلنگر میزند امشب
کسی بر سقف این خانه
. تویی باران ؟ تو ای مهمان ناخوانده
بزن باران ! تو هم زخمی بزن
بر زخم این خانه.
... بزن اهنگ زیبایت
صدای چک چکه سازت
میان کاسه خالی
شکنچه میکند امشب
من تنها ی زندانی
.
تو ای باران
از این ویرانه دل بگذر
یقین بیرون این خانه
هزاران دل ، هوای عاشقی دارند.
امار گرفتن از تو کار هروزم است ....
عادت کرده ام به این کار ....
اما هنوز به شنیدن اسم او کنار اسمت ....
عادت نکرده ام!!!
مبهـوت یڪـ شـِڪـست ، مغلوب یڪـ اتِفاق
خـُرده هایـَش را باد دارد میبـَرد
و او فقـط خاطراتـَش را مُحڪـم بَغل گـِرفته
بیـا آخرین شاهڪـارت را بیبین
مـُجسمـﮧ اے ساخـتـﮧ اے بـﮧ نـامـ ِ
خـُرده هایـَش را باد دارد میبـَرد
و او فقـط خاطراتـَش را مُحڪـم بَغل گـِرفته
بیـا آخرین شاهڪـارت را بیبین
مـُجسمـﮧ اے ساخـتـﮧ اے بـﮧ نـامـ ِ
مـَـــــــ ن ...!
زدهـ امـ بهـ بی خیالیـ محضـ
نهـ احساسیـ
نهـ حرفیـ
نهـ بحثیـ
میبینمـ و رد میشومـ
دیگـر توانـ
فکـ ـر کردنـ به لحظهـ یـ پیشـ را همـ ندارمـ
گور پدر دنـــــــــــــــیا
تعداد صفحات : 17
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
شما میخواهید سایت در کدام زمینه بیشتر فعالیت کند؟
آمار سایت
کدهای اختصاصی